مقدمه
مناجات جلیل القدر شعبانیه که به تعبیر آیت الله جوادی آملی مناجات کبیر در میان مناجاتهاست، حضرت امیرالمؤمنین(ع) و امامان پس از او در ماه شعبان میخواندند. و می توان گفت که هرگاه حضور قلبی باشد، خواندن آن مناسب است، به همین جهت بعضی از اولیاء خدا آن را در غیر ماه شعبان هم می خواندند.
این مناجات را عالم بزرگوار مرحوم سيّد بن طاووس در كتاب اقبال الاعمال و مرحوم علّامه مجلسى در کتاب بحارالانوار از ابنخالویه نقل کرده اند.
محور کلی مناجات شعبانیه که دردعاهای دیگر مانند دعای افتتاح، دعای مقاتل بن سلیمان، دعای مشلول، دعای یستشیر، و… نیز دیده می شود، شامل موارد زیر است:
- حمد و ستایش الهی
- حاکمیت مقدرات الهی برعالم
- رزاقیت خداوند متعال
- اعتراف به حالات عجز و کوچکی و ذلت بنده
- اعتراف به گناهان و فنای عمر و جوانی در غفلت
- آثار توکل، یقین، معرفت و قُرب به خداوند متعال
- درخواست انقطاع الی الله و بریدن از غیر خداوند
- خوف از خداوند متعال همراه با امیدواری و رجا به رحمت، عذرپذیری و ستّاریت خداوند متعال
امید است همراهان عزیز دانوما ضمن قرائت ادعیه و زیارات، ما را نیز از دعای خیر و نظرات خویش بهره مند سازند.
متن اصلی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعائِى إِذا دَعَوْتُكَ، وَ اسْمَعْ نِدائِى إِذا نادَيْتُكَ، وَ أَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ.
ترجمه: خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و دعایم را بشنو هنگامی که تو را میخوانم و صدایم را بشنو هنگامی که تو را صدا میکنم و به من توجّه کن هنگامیکه با تو مناجات میکنم.
فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ، مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ، راجِياً لِما لَدَيْكَ ثَوابِى.
ترجمه: همانا به سوی تو گریختم و با حال درماندگی در برابرت ایستادم، و به پاداشی که نزد توست، امیدوارم.
وَ تَعْلَمُ مَا فِى نَفْسِى، وَ تَخْبُرُ حاجَتِى، وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِى.
ترجمه: آنچه را در درون دارم میدانی و از حاجتم آگاهی و نهانم را میشناسی.
وَ لَا يَخْفى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِى وَ مَثْواىَ وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِى،وَ أَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتِى، وَ أَرْجُوهُ لِعاقِبَتِى.
ترجمه: کار بازگشت به آخرت و خانه ابدیام و آنچه میخواهم به زبان آرم و خواهش خویش را بازگو کنم و هم آنچه را که برای عاقبتم امید دارم، بر تو پنهان نیست.
وَ قَدْ جَرَتْ مَقادِيرُكَ عَلَىَّ يَا سَيِّدِى فِيما يَكُونُ مِنِّى إِلی آخِرِ عُمْرِى مِنْ سَرِيرَتِى وَ عَلانِيَتِى وَ بِيَدِكَ لَابِيَدِ غَيْرِكَ زِيادَتِى وَ نَقْصِى وَ نَفْعِى وَضَرِّى
ترجمه: همانا آنچه برای من تقدیر کردهای ای آقای من، در آنچه تا پایان عمر بر من فرود میآید از نهان و آشکارم جاری شده است و تنها به دست توست نه به دست غیر تو، فزونی و کاستیام و سود و زیانم.
إِلهِى إِنْ حَرَمْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى يَرْزُقُنِى وَ إِنْ خَذَلْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى يَنْصُرُنِى.
ترجمه: معبود من! اگر محرومم کنی پس چه کسی به من روزی دهد و اگر خوارم کنی پس کیست آنکه مرا یاری برساند؟
إِلهِى أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكَ.
ترجمه: معبود من! به تو پناه میآورم از خشمت و از فرود آمدن غضبت.
إِلهِى إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَىَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ.
ترجمه: معبود من! اگر شایسته رحمتت نیستم، تو شایسته آنی که بر من با فراوانی فضلت بخشش کنی.
إِلهِى كَأَنِّى بِنَفْسِى واقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ و قَدْ أَظَلَّها حُسْنُ تَوَكُّلِى عَلَيْكَ فَقُلْتَ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِى بِعَفْوِكَ.
ترجمه: معبود من! انگار من با همه هستیام در برابرت ایستادهام، درحالیکه حسن اعتمادم به تو، بر وجودم سایه افکنده است و آنچه را تو شایسته آنی بر من جاری کردهای و مرا با عفوت پوشاندهای.
إِلهِى إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلى مِنْكَ بِذلِكَ ؟ وَ إِنْ كانَ قَدْ دَنا أَجَلِى وَ لَمْ يُدْنِنِى مِنْكَ عَمَلِى فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِى.
ترجمه: معبود من! اگر گذشت کنی، چه کسی از تو سزاوارتر به آن است؟ و اگر مرگم نزدیک شده و عملم مرا به تو نزدیک نکرده باشد، اعتراف به گناه را، وسیله خویش به درگاهت قرار دادم.
إِلهِى قَدْ جُرْتُ عَلى نَفْسِى فِى النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها.
ترجمه: معبود من! بر وجودم در فرمانبردن از آن گناه بار کردم، پس وای بر آن اگر او را نیامرزی.
إِلهِى لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَىَّ أَيَّامَ حَياتِى فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّى فِى مَماتِى.
ترجمه: معبود من! نیکیات بر من در روزهای زندگیام بی انتها بود، پس نیکی خود را در هنگام مرگم از من قطع مکن.
إِلهِى كَيفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِى بَعْدَ مَماتِى وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِى إِلّا الْجَمِيلَ فِى حَيَاتِى.
ترجمه: معبود من! چگونه از حسن توجهت بعد از مرگم ناامید شوم؟ درحالیکه در زندگیام مرا جز به خوبی سرپرستی نکردی.
إِلهِى تَوَلَّ مِنْ أَمْرِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَ عُدْ عَلَىَّ بِفَضْلِكَ عَلى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ.
ترجمه: معبود من! کارم را آنچنانکه شایسته آنی بر عهده گیر و بهسوی من با احسانت بازگرد، بهسوی گناهکاری که جهلش سراپایش را پوشانده.
إِلهِى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلى سَتْرِها عَلَىَّ مِنْكَ فِى الْأُخْرى.
ترجمه: معبود من! گناهانی را در دنیا بر من پوشاندی درحالی که من بر پوشاندن آنها در آخرت نیازمندترم.
إِلهِى قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَىَّ إِذْ لَمْ تُظْهِرْها لِأَحَدٍ مِنْ عِبادِكَ الصَّالِحِينَ فَلا تَفْضَحْنِى يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى رُؤُوسِ الْأَشْهادِ.
ترجمه: معبود من! محققاً به من نیکی کردی چرا که گناهم را در دنیا برای هیچیک از بندگان شایستهات آشکار نکردی، پس مرا در قیامت در برابر دیدگان مردم رسوا مکن.
إِلهِى جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِى، وَ عَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِى.
ترجمه: معبود من! بخشش تو آرزویم را گسترده کرد و عفو تو از عمل من برتر است.
إِلهِى فَسُرَّنِى بِلِقائِكَ يَوْمَ تَقْضِى فِيهِ بَيْنَ عِبادِكَ.
ترجمه: معبود من! مرا به دیدارت خوشحال کن در روزی که در آن بین بندگانت داوری میکنی.
إِلهِى اعْتِذارِى إِلَيْكَ اعْتِذارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِى يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ.
ترجمه: معبود من! عذرخواهی من از درگاهت عذرخواهی کسی است که از پذیرفتن عذرش بینیاز نگشته، پس عذرم را بپذیر ای کریمترین کسی که گناهکاران از او پوزش می خواهند.
إِلهِى لَاتَرُدَّ حاجَتِى، وَ لَا تُخَيِّبْ طَمَعِى، وَ لَا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجائِى وَ أَمَلِى.
ترجمه: معبود من! حاجتم را رد نگردان و طمعم را با نومیدی همراه نساز و امید و آرزویم را از خود قطع مکن.
إِلهِى لَوْ أَرَدْتَ هَوانِى لَمْ تَهْدِنِى، وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِى لَمْ تُعافِنِى.
ترجمه: معبود من! اگر خواریام را میخواستی، هدایتم نمیکردی و اگر رسواییام را می خواستی مرا سلامتی نمی دادی.
إِلهِى مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِى فِى حاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمْرِى فِى طَلَبِها مِنْكَ.
ترجمه: معبود من! چنین گمانی به تو ندارم که مرا در حاجتی که عمرم را برایش فنا کردهام، از درگاهت بازگردانی.
إِلهِى فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لَا يَبِيدُ كَما تُحِبُّ وَ تَرْضى.
ترجمه: معبود من! سپاس مخصوص توست، سپاسی دائمی و جاودانه، همیشگی و بیانتها، سپاسی که افزون شود و نابود نگردد، آنگونه که بپسندی و خشنود گردی.
إِلهِى إِنْ أَخَذْتَنِى بِجُرْمِى أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ، وَ إِنْ أَخَذْتَنِى بِذُنُوبِى أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ، وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِى النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَها أَنِّى أُحِبُّكَ.
ترجمه: معبود من! اگر مرا بر جرمم مواخذه کنی، من نیز تو را به گذشتت مواخذه کنم و اگر به گناهانم مواخذه کنی، جز به آمرزشت مواخذه نکنم و اگر مرا وارد دوزخ کنی، به اهل آن آگاهی دهم که تو را دوست دارم.
إِلهِى إِنْ كانَ صَغُرَ فِى جَنْبِ طاعَتِكَ عَمَلِى فَقَدْ كَبُرَ فِى جَنْبِ رَجائِكَ أَمَلِى.
ترجمه: معبود من! اگر عملم در برابر طاعتت کوچک بوده، همانا از جهت امیدِ به تو آرزویم بزرگ است.
إِلهِى كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كانَ حُسْنُ ظَنِّى بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِى بِالنَّجاةِ مَرْحُوماً.
ترجمه: معبود من! چگونه از بارگاهت با نومیدی و محرومیت بازگردم، درحالیکه خوشگمانیام به بخشش و کرمت این بوده که مرا نجاتیافته و بخشیده باز میگردانی.
إِلهِى وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمْرِى فِى شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ، و َأَبْلَيْتُ شَبابِى فِى سَكْرَةِ التَّباعُدِ مِنْكَ.
ترجمه: معبود من! عمرم را در حرص بیخبری از تو نابود کردم و جوانیام را در سرمستی دوری از تو فرسوده نمودم.
إِلهِى فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرارِى بِكَ، وَ رُكُونِى إِلى سَبِيلِ سَخَطِكَ.
ترجمه: معبود من! در دوران غرورم نسبت به تو، بیدار نشدم و هنگام اعتمادم به لذتهای دنیا به خشم تو آگاه نگشتم.
إِلهِى وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ قائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ.
ترجمه: معبود من! و من بنده تو و فرزند بنده توأم، در برابرت ایستادهام، به وسیلۀ بزرگواریات به حضرتت متوسّل شده ام.
إِلهِى أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُواجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيائِى مِنْ نَظَرِكَ، وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ.
ترجمه: معبود من! منم بنده ای که به عذرخواهی به درگاهت آمده ام از اعمال زشتی که به واسطه قلت حیا در نظرت بجا آورده ام
و از تو درخواست گذشت میکنم، زیرا گذشت صفتی درخور کرم توست.
إِلهِى لَمْ يَكُنْ لِى حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلّا فِى وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِى لمحَبَّتِكَ، وَكَما أَرَدْتَ أَنْ أَكُونَ كُنْتُ
ترجمه: معبود من! برایم نیرویی نیست که خود را بهوسیله آن از عرصه نافرمانیات بیرون برم، مگر زمانی که به محبّتت بیدارم سازی و آنچنانکه تو خواستی باشم،
فَشَكَرْتُكَ بِإِدْخالِى فِى كَرَمِكَ، وَ لِتَطْهِيرِ قَلْبِى مِنْ أَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ.
ترجمه: پس تو را شکر می کنم، برای اینکه در آستان بزرگواریات واردم کردی و هم اینکه دلم را از آلودگی های غفلت از خودت پاک نمودی.
إِلهِى انْظُرْ إِلَىَّ نَظَرَ مَنْ نادَيْتَهُ فَأَجابَكَ، وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَأَطاعَكَ.
ترجمه: معبود من! به من نظر کن، نظر به کسی که او را خوانده ای و او تو را اجابت کرد و با یاری خود به عمل گماشتی و او اطاعت کرد.
يَا قَرِيباً لَايَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ، وَ يا جَواداً لَايَبْخَلُ عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ.
ترجمه: ای نزدیکی که از فریب خوردگان دور نمیشود و ای سخاوتمندی که از امیدواران به پاداشش دریغ نمیورزد.
إِلهِى هَبْ لِى قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ، وَ لِساناً يُرْفَعُ إِلَيْكَ صِدْقُهُ، وَ نَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ.
ترجمه: معبود من! قلبی به من عطا کن که اشتیاقش او را به تو نزدیک کند و زبانی که صدقش بهجانب تو بالا برده شود و نگاهی که حق بودنش او را به تو نزدیک نماید.
إِلهِى إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ، و َمَنْ لاذَبِكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ، وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوكٍ.
ترجمه: معبود من! کسی که به تو شناخته شد، ناشناخته نیست و آنکه به تو پناه آورد خوار نیست و هرکه را تو به او روی آوری برده نیست.
إِلهِى إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ، وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ،
ترجمه: معبود من! آنکه به تو راه جست، راهش روشن است و آنکه به لطف تو چنگ زد، در امان توست
وَ قَدْ لُذْتُ بِكَ يَا إِلهِى فَلا تُخَيِّبْ ظَنِّى مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ لَا تَحْجُبْنِى عَنْ رَأْفَتِكَ.
ترجمه: و من به تو پناه آوردم ای معبود من! پس گمانم را از رحمت خود ناامید مکن و از مهربانیات محرومم مساز.
إِلهِى أَقِمْنِى فِى أَهْلِ وِلايَتِكَ مُقامَ مَنْ رَجَا الزِّيادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ
ترجمه: معبود من! در میان اهل ولایت خود برنشانم، نشاندن آنکه به زیاد شدن محبّتت امیدوار است.
إِلهِى وَ أَلْهِمْنِى وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلى ذِكْرِكَ، وَ هِمَّتِى فِى رَوْحِ نَجاحِ أَسْمائِكَ وَ مَحَلِّ قُدْسِكَ.
ترجمه: معبود من! شیدایی و شیفتگی به ذکرت را پیوسته به من الهام فرما و همّتم را در مسیر نامهایت و جایگاه مقدست قرار ده.
إِلهِى بِكَ عَلَيْكَ إِلّا أَلْحَقْتَنِى بِمَحَلِّ أَهْلِ طاعَتِكَ، وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضاتِكَ، فَإِنِّى لَاأَقْدِرُ لِنَفْسِى دَفْعاً، وَ لا أَمْلِكُ لَها نَفْعاً.
ترجمه: معبود من! بهحق خودت بر خودت، مرا به جایگاه اهل طاعتت و جایگاه شایسته بر ساخته از خشنودیات برسان، به درستی که من نه توانایی بر دفع ضرر از خود دارم و نه مالک نفع خویش هستم.
إِلهِى أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ، و مَمْلُوكُكَ الْمُنِيبُ فَلا تَجْعَلْنِى مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَ جْهَكَ، وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ.
ترجمه: معبود من! من بنده ناتوان گنهکار توأم و برده توبهکننده به پیشگاهت، پس مرا از کسانی قرار نده که روی خود را از آنان برگرداندی و نه از آنانی که غفلتشان از بخششت محرومشان کرده.
إِلهِى هَبْ لى كَمالَ الانْقِطاعِ إِلَيْكَ، و َأَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياءِ نَظَرِها إِلَيْكَ، حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ، وَ تَصِيرَ أَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ.
ترجمه: معبود من! قطع تعلق خاطر از جهان را، برای رسیدن به خودت به من عطا کن و دیدگان دلهای ما را به پرتو نگاه به سویت روشن کن تا دیدگان دل، پردههای نور را بدرد و به معدن عظمت و جلال برسد و جانهایمان آویخته به شکوه قدست گردد.
إلهِى وَ اجْعَلْنِى مِمَّنْ نادَيْتَهُ فَأَجابَكَ، وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ، فَناجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً.
ترجمه: معبود من! مرا از کسانی قرار ده که صدایشان کردی، پس پاسخت دادند، به آنها توجه کردی، پس در برابر بزرگیات مدهوش شدند و با آنان پنهانی راز گفتی و آنان آشکارا برای تو عمل کردند.
إِلهِى لَمْ أُسَلِّطْ عَلى حُسْنِ ظَنِّى قُنُوطَ الْأَياسِ، وَ لَا انْقَطَعَ رَجائِى مِنْ جَمِيلِ كَرَمِكَ.
ترجمه: معبود من! بر خوشبینیام ناامیدی و یأس را چیره نسازم و امیدم از زیبایی کرمت قطع نشود.
إِلهِى إِنْ كانَتِ الْخَطايَا قَدْ أَسْقَطَتْنِى لَدَيْكَ فَاصْفَحْ عَنِّى بِحُسْنِ تَوَكُّلِى عَلَيْكَ.
ترجمه: معبود من! اگر خطاهایم مرا از نظرت انداخته، به خاطر خوبی اعتمادم بر تو از من چشمپوشی کن.
إِلهِى إِنْ حَطَّتْنِى الذُّنُوبُ مِنْ مَكارِمِ لُطْفِكَ فَقَدْ نَبَّهَنِى الْيَقِينُ إِلى كَرَمِ عَطْفِكَ.
ترجمه: معبود من! اگر گناهان از جایگاه بزرگی لطفت مرا پائین آورده، اما یقین به کرم عطوفتت هشیارم کرده.
إِلهِى إِنْ أَنامَتْنِى الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتِعْدادِ لِلِقائِكَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِى الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلائِكَ.
ترجمه: معبود من! اگر غافل شدن از آمادگی برای دیدارت مرا به خواب فرو برده، ولی معرفت به نعمتهای بزرگواراانهات مرا بیدار ساخته است.
إِلهِى إِنْ دَعانِى إِلَى النَّارِ عَظِيمُ عِقابِكَ فَقَدْ دَعانِى إِلَى الْجَنَّةِ جَزِيلُ ثَوابِكَ.
ترجمه: معبود من! اگر عظمت مجازاتت مرا بهسوی آتش فرا خوانده، هرآینه ثواب بزرگت مرا به سوی بهشت دعوت کرده.
إِلهِى فَلَكَ أَسْأَلُ وَ إِلَيْكَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ، وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِى مِمَّنْ يُدِيمُ ذِكْرَكَ، وَلَا يَنْقُضُ عَهْدَكَ، و َلَا يَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ، وَلَا يَسْتَخِفُّ بِأَمْرِكَ.
ترجمه: معبود من! از تو میخواهم و به سویت زاری می کنم و شوق میورزم و از تو میخواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و مرا از کسانی قرار دهی که ذکرت را همواره بر زبان دارند و پیمان تو را نمیشکنند و از شکر و سپاست غافل نمیشوند و فرمانت را سبک نمیشمارند.
إِلهِى وَ أَلْحِقْنِى بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عارِفاً، وَ عَنْ سِواكَ مُنْحَرِفاً، وَ مِنْكَ خائِفاً مُراقِباً، يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً.
ترجمه: خدایا، مرا به نور عزّت بسیار زیبایت برسان تا شناسای وجودت گردم و از غیر تو رویگردان شوم و از تو هراسان و برحذر باشم، ای دارای بزرگی و بزرگواری، و درود خدا و سلام بسیار او بر محمّد فرستادهاش و برخاندان پاکش باد.
منابع و ارجاعات
- مفاتیح الجنان حاج شیخ عباس قمی
- وبسایت های محتوایی حوزه معارف اسلامی